ترلانترلان، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

ترلان ملك جاني

شیرین کاریهای ترلان بانو

دختر گشنگ من خیلییییییی خانمه ... عاشق تاب بازی و آب بازی البته به اولی می گه عباسی به دومی می گه آبباژی... تازگیها کارتون هم خیلی دوست داره این خانم خانما هفته پیش یه کاری کرد که من و بابا محمد خیلی تعجب کردیم ... ما سه تایی طی یک عملیات سه نفره اتاق ترلان خانم رو تمیز کردیم ... دخترم اینقدر کمک کرد که نگو .. می دید که باباش داره پازلها رو جمع می کنه ،‌ پازلها رو می برد تحویل بابا جون می داد و عروسکها و کتابها رو هم به من ! دخترم خیلی با سلیقس ! جلوی کابینت آشپزخونه وامیسته و و از اون ته مه ها یه لیوان بر می داره بدون اینکه بقیشون بریزن . یه  روز که هر ٦ تا لیوان عین همو درآورد تا مامانش ظرفها رو بشوره ... یه تکه کلامی که دخ...
28 تير 1390

شیرین کاریهای ترلان بانو

دختر گشنگ من خیلییییییی خانمه ... عاشق تاب بازی و آب بازی البته به اولی می گه عباسی به دومی می گه آبباژی... تازگیها کارتون هم خیلی دوست داره این خانم خانما هفته پیش یه کاری کرد که من و بابا محمد خیلی تعجب کردیم ... ما سه تایی طی یک عملیات سه نفره اتاق ترلان خانم رو تمیز کردیم ... دخترم اینقدر کمک کرد که نگو .. می دید که باباش داره پازلها رو جمع می کنه ،‌ پازلها رو می برد تحویل بابا جون می داد و عروسکها و کتابها رو هم به من ! دخترم خیلی با سلیقس ! جلوی کابینت آشپزخونه وامیسته و و از اون ته مه ها یه لیوان بر می داره بدون اینکه بقیشون بریزن . یه روز که هر ٦ تا لیوان عین همو درآورد تا مامانش ظرفها رو بشوره ... یه تکه کلامی که دخترم...
28 تير 1390

شیرین کاریهای ترلان بانو

دختر گشنگ من خیلییییییی خانمه ... عاشق تاب بازی و آب بازی البته به اولی می گه عباسی به دومی می گه آبباژی... تازگیها کارتون هم خیلی دوست داره این خانم خانما هفته پیش یه کاری کرد که من و بابا محمد خیلی تعجب کردیم ... ما سه تایی طی یک عملیات سه نفره اتاق ترلان خانم رو تمیز کردیم ... دخترم اینقدر کمک کرد که نگو .. می دید که باباش داره پازلها رو جمع می کنه ،‌ پازلها رو می برد تحویل بابا جون می داد و عروسکها و کتابها رو هم به من ! دخترم خیلی با سلیقس ! جلوی کابینت آشپزخونه وامیسته و و از اون ته مه ها یه لیوان بر می داره بدون اینکه بقیشون بریزن . یه روز که هر ٦ تا لیوان عین همو درآورد تا مامانش ظرفها رو بشوره ... یه تکه کلامی که دخترم...
28 تير 1390

بعد از یه دوره طولانی که نبودیم...

ببین تورو خدا این مامامن خانوم من از عید تا حالا هیچ فعالیتی واسه وبلاگ من نکرده ... واقعاً که .... مجبورم خودم دست به کار شم و بنویسم . آخه یکمی هم حق داشته... توعید که همش تو ترافیک عید دیدنیها بودیم بعدشم که  من و مامان جونم و داییم رفتیم آمریکا ... خیلیییی بهمون خوش گذشت فقط یه دلتنگی خیلی  بزرگ داشتیم اونم اینکه دلمون واسه بابا جون تنگ شده بود . ( آخه مامانم یادم داده به بابا محمدم می گم بابا جون ، اونم کلی کیف می کنه ) بعدشم که برگشتیم من یه دوره مریضی سختی داشتم ( دکتر حیدریان گفت روزولا ) بود ... خوابمون که قاطی شده بود حسابی هیچی ، مریضیه ول    نمی کرد ... خلاصه بعدشم که بیچاره مامانم پاش شکست ... خیلی سخ...
18 تير 1390

بعد از یه دوره طولانی که نبودیم...

ببین تورو خدا این مامامن خانوم من از عید تا حالا هیچ فعالیتی واسه وبلاگ من نکرده ... واقعاً که .... مجبورم خودم دست به کار شم و بنویسم . آخه یکمی هم حق داشته... توعید که همش تو ترافیک عید دیدنیها بودیم بعدشم که من و مامان جونم و داییم رفتیم آمریکا ... خیلیییی بهمون خوش گذشت فقط یه دلتنگی خیلی بزرگ داشتیم اونم اینکه دلمون واسه بابا جون تنگ شده بود . ( آخه مامانم یادم داده به بابا محمدم می گم بابا جون ، اونم کلی کیف می کنه ) بعدشم که برگشتیم من یه دوره مریضی سختی داشتم ( دکتر حیدریان گفت روزولا ) بود ... خوابمون که قاطی شده بود حسابی هیچی ، مریضیه ول نمی کرد ... خلاصه بعدشم که بیچاره مامانم پاش شکست ... خیلی سختش بود ، آخه مامانی آمریکا بو...
18 تير 1390

بعد از یه دوره طولانی که نبودیم...

ببین تورو خدا این مامامن خانوم من از عید تا حالا هیچ فعالیتی واسه وبلاگ من نکرده ... واقعاً که .... مجبورم خودم دست به کار شم و بنویسم . آخه یکمی هم حق داشته... توعید که همش تو ترافیک عید دیدنیها بودیم بعدشم که من و مامان جونم و داییم رفتیم آمریکا ... خیلیییی بهمون خوش گذشت فقط یه دلتنگی خیلی بزرگ داشتیم اونم اینکه دلمون واسه بابا جون تنگ شده بود . ( آخه مامانم یادم داده به بابا محمدم می گم بابا جون ، اونم کلی کیف می کنه ) بعدشم که برگشتیم من یه دوره مریضی سختی داشتم ( دکتر حیدریان گفت روزولا ) بود ... خوابمون که قاطی شده بود حسابی هیچی ، مریضیه ول نمی کرد ... خلاصه بعدشم که بیچاره مامانم پاش شکست ... خیلی سختش بود ، آخه مامانی آمریکا بو...
18 تير 1390

<no title>

ترلان خانم مثل همه بچه های دیگه عاشق کنترل تلویزیونه ... ولی یه فرق با بچه های دیگه داره .. اونم اینه که اصلاْ اونارو پرت نمی کنه ... آروم میگیره به طرف تلویزیون بعد هی به مامانش نگاه میکنه ... یعنی چرا این عوض نشد .. یه مهارت دیگم داره که سر ۳ ثانیه در پشت کنترل رو باز می کنه ... راستی این ترلان خانم خیلی محتاطه ... وقتی می خواد بشینه اول یه دستشو آروم میاره پایین و اون یکی دستش و ول نمی کنه تا این یکی به زمین برسه ... عین پیرزناااا ... ووووووووووووووووی دلم تنگ شد واست قربونت برم ...
20 ارديبهشت 1390

پستانک

نوزادان متولد شده میل به مکیدن دارند. بعضی از آنها حتی قبل از تولد انگشتان و شست خود را می مکند. جدای از مسئله تغذیه ، مکیدن روشی برای آرام شدن می باشد، مکانیسمی آرام، راحت و آشنا با دنیای جدید. اما سئوالی که این جا مطرح می شود این است که آیا پستانک به راستی برای کودکان مفید است؟ اگر چه پاسخ به این سوال هنوز مشخص نیست، اما متخصصان اجازه استفاده از آن را در اولین سال تولد نوزاد بدون مانع می دانند. مزایا  برای بعضی کودکان استفاده از پستانک، روشی رضایت بخش در فاصله بین شیردهی می باشد. مزایایی که برای این کار در نظر گرفته شده عبارتند از:   1- پستانک ، کودکان بی قرار را آرام می کند. بعضی از نوزادان با مکیدن چیزی آرام می شوند. 2- پستانک ر...
20 ارديبهشت 1390