ترلانترلان، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

ترلان ملك جاني

مسافرت عیدانه!

1392/7/6 13:12
نویسنده : مامان مريم
554 بازدید
اشتراک گذاری

 

سفر آمریکای ما امسال با سالهای پیش خیلی فرق کرده بود ... اونم این بود که  من خیلی خانم تر و فهمیده تر از هر سال شده بود . تازه مامانم که دیگه سر کار نمی رفت و ما از ١٠ اسفند رفتیم ...  مثل هر سال دیگه بابام  نبود ولی حداقل یه خوشحالی که داشتیم این بود که از سال دیگه حتماً حتماً با همیم !!!!‌ این بار هم یه ماه بودیم و با مامانی جون رفتیم و دایی هم بهمون ملحق شد ... تو هواپیما از همه چیز لذت می بردم و از همه مهمتر  کارتون و گیم واسه خودم می ذاشتم و خودمو مشغول می کردم ... یه غصه ای که به مامانم دادم این بود که ١٧ ساعت پرواز و نرفتم دسشویی .!! آخه هم سیفونشون خیلی صدای وحشتناکی می دا هم اینکه  قیافش با مال ایران فرق داشت هی می گفتم مامان این سوراخه ! من نمی شینم ... می افتم !! ای ننه قربون اون جون دوستیت برم نفسم ... اونجام که شده بودم دم خاله شیرین ... کلی لی لی به لالام می ذاشت و منم فهمیده بودم باید چی کار کنم ... خلاصه اینکه خود دیزنی لند و گذاشتیم سال دیگه با بابا جونم بریم  .... تو مال یه مغازه دیزنی بود که اندازه یه دیزنی لند باهاش حال کردم تا سال دیگه .... صبح که از خ واب پا می شدم  یه سی دی توت فرنگی داشتم که همه حفظش شده بودن ! بعد هم به خاله می گفتم بریم مال ! که همه بهم می خندیدن ... دیگه دریا هم که جای خودشو داشت که هم تاب سوار می شدم هم اینکه ماسته ( ماسه )‌ بازی می کردم ... که وسایلش هم خاله شیرین باسم خریده بود .... دیگه از سفره هفت سین بگم که روز قبل با خاله شیرین خودم چیدم و کلی ذوق می کردم و نظر می دادم ... ساعت ٣.٣٠ صبح سال تحویل بود که من و  مامانی خواب بودیم و مامانم و دایی و خاله شیرین بیدار شدن .. منم صبح عیدیهامو گرفتم نیشخند   دیگه  این دیزنیه خیلی  برام جالب و دوست داشتنی بود و تهران هم آمدیم به همه می گفتم دیزنی همه شخصیتهای پرینسسها رو داشت !!! خیلی قلمبه ای تو با این حرف زدنات .... شخصیت من ...

پسندها (2)

نظرات (0)