ترلانترلان، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

ترلان ملك جاني

من تهنا موندم خونه مامانی

1391/10/24 12:01
نویسنده : مامان مريم
321 بازدید
اشتراک گذاری

البته لازم به گفتنه که دخترم میگه مامان من دیگه نمی رم مهد ، تکمیلش کردم ! نمی دونم اونهمه ذوق و شوق اولیه و اصرار برای ثبت نام کجا رفت ؟؟؟دیگه اصلاً حاضر نیست بره مهد ... حالا چی کار کنم ؟؟ و همین موضوع باعث شده شدیداً به من وابسته بشه و اصلاً یه لحظه هم دیگه نمی خواد از من جدا شه ..

تو این وضعیت یه شب که می خواستیم از خونه مامانی بیایم بیرون گفت من امشب پیش مامانیم میخوابم .. من از اینکه شجاعت پیدا کرده تا تهنا باشه خیییلی خوشحال شدم ... هی پرسیدم مطمئنی ؟ انتخابتو کردی ؟ ببببله انتخاب کردم بمونم .. ولی صبح میایی دیگه ؟ نه ؟ الهی قربونت برم ... ما بعد از ١٠ دقیقه ایستادن جلو در رفتیم ... فکر کنم من بیشتر بهت وابسته هستم تا تو ... باباتم که بدتر از من گوگول بانوی من ... هی رفتیم تختتو نگاه کردین و بو کردیم .. واقعاً دیگه این خونه بدون وجود تو معنی و مفهومی نداره ...

صبح مامانی که پاشده بود برات شیر عسلتو بیاره بهش خندیده بودی و ناز کرده بود (‌آخه معمولاً صبح اگه چش واکنی کس دیگه ای غیر از من باشه ... اینقد دادو بیداد می کنی و من و می خواییی که خدا می دونه )‌...

مامانی گفت یه بار منو خواستی ولی مامانی گفت مگه خودت انتخاب نکردی که بمونی فردا مامانت بیاد دنبالت ؟؟ گفت دیگه تموم شد ... مامانی هم می گفت تا به حال یه خانم کوچولو به این سن ندیده بودم که اینقدر منطقی کاری خودش خواسته گردن بگیره و مسئولیتشو قبول کنههه ........ وای ننه من بهت افتخار می کنم ............. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان رهام
21 فروردین 92 10:39
آفرین به دخملی شجاع و مستقل