ترلانترلان، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

ترلان ملك جاني

یه اتفاق بد!

1390/6/1 12:45
نویسنده : مامان مريم
143 بازدید
اشتراک گذاری

مامانم همیشه میگه هر بچه ای یه فرشته نگهبان داره ، مگه میشه این ووروجکهای شیطون سالم بزرگ شن . این اتفاق هم که برا من افتاد یه مصداق از همین موضوعه...

روز 5شنبه ٢٠مردادخونه مامان نوشینم بودیم ، من عاشق اتاق و لوازم های مرتب چیده شده مامانی هستم ، خیلی آدمو وسوسه میکنه ... منم رو زمین نشست بودم  داشتم با یه لباس که یه چوب رختی هم داشت باز ی میکردم . مامانم هم داشت برام غذا گرم می کرد که ناهار بخورم که یه دفعه جیغم رفت به آسمون ... گریه

دیگه هیچوقت دلم  نمی خواد اون صحنه رو حتی به یاد بیارم ... چوب رختی رفته بود تو چشم دخمل یکی یه دونم ... همش چشمش می رفت .. نمیدونم با چه حالی با بابایی که اونم حال خوشی نداشت دویدیم بیمارستان لبافی نژاد (پاسداران ) که نزدیکترین جا بود ... خداروشکر دکتر گفت چیز خاصی نیست ، فقط یه خراشیدگی کوچولو ایجاد شده که باید قطره بریزیم که عفونت نکنه ... ولی معلوم بود شازده کوچولوی من خیلی داره ناراحتی می کشه ... اون 2 روز اول دامی (پستونک ) خیلی به دادمون رسید .. مثل اینکه فرشته خانم فهمیده بود نباید دست بزنه به چشش... تا سوزش داشت چشمشو می بست و تندتند دامی میخورد و یه غر غر های ریزریزی هم می کرد ... الهی مادرت بمیره تو رو اینجوری نبینه هیچوقت ...

مامانی اینقدر ترسیده بود که فرداش یه گوسفند واسه دخترم سر برید... همون شبش هم می خواستیم بریم گی ... من که اصلاً حال نداشتم برم ... ولی فکر کردم اونجا چون دخترم سرش گرم میشه خیلی بهتر می شه .. که همینطور هم شد ..همگی افطار اونجا بودن و سالگرد فوت پدربزرگ باباجونم بود ... شب هم دیر وقت آمدیم .... خدارو شکر صبح که پا شدم 70-80 درصد خوب شده بودم ... مرسی خدا که برای هر کدوم از بچه ها یه فرشته گذاشتی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)