ترلانترلان، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

ترلان ملك جاني

تولد تولد تولدت مبارک

1390/12/2 14:11
نویسنده : مامان مريم
342 بازدید
اشتراک گذاری

ترلان جونم

تولد ٢ سالگیت مبارک

امسال دو تا کیک فو (فوت)کدم . یکی شب تولدم ... مامانم یه کیک خووشگل از شیرینی ونک خرید با شمع و فشفشه و کادو (یه خونه کوچولو با اسباب بازیهای توش )بعد به مامان ناهیدم گفت که ما شب میریم پیششون... آخه میگه تولد دورهمی کیف میده...بعد حاضر شدیم و لباس گشنگامونو پووشیدیم و رفتیم ... اونجام کیکو آوردن و من کلی ذوق می کردم هی گفتم ‌:‌تولد ترلانه ،‌کیک ترلانه ... شمع فو کنم. از همه جالبتر عکس العمل من به فشفشه بود .. تا مامانم روشنش کرد یه قدم پریدم عقب با یه جیغ بعد دهنم ٥ دقیقه تا آخر باز مونده بود...بعد هم کادوها که مامان ناهیدو بابا اکبرم ٢٠٠ تومان دادند. عمه ها هم گفتند میخوان یه اسباب بازی خوشگل خوشگلابخرن ( که یه میز توالت کامل و یه اتوی آوازخون بود )‌.. بعد هم شام از بیرون آوردن که کلی دوست داشتم . غافل از اینکه مامانم بهم شام داده بود تا پیتزا نخورم .. ولی من که از سیمبا(سیب زمینی سرخ کرده)نمیگذرم مخصوصاً خونه مادربزرگها که هیجچ چی ممنوعیت نداره !! تازه پیتزا هم دورشو می خورم ... عیب نداره منم یه روز می فهمم طعم واقعیشو اونوقت یه شکم سیر می خورم ... خلاصه خیلی شب خوبی بود و کلی ذوق کردم ..فوووووو  مي كونم

شب بعدش با بابا جونم و مامان رفتیم دنبال دوستم روژان با مامانش و باران کوچولو ... بعدشم یه کیک دیگه از گرین پارک خریدیم و رفتیم خونه مامانی... اونجا مامان نوشین با عسل خونه رو تزئین کرده بودن و عسل خانوم با سلیقه همه چی رو برام آماده کرده بود... بیچاره مامانی خیلی خسته بود آخه همون روز با خاله از بیمارستان آورده بود ،‌بابائی هم نبود و رفته بود کیش با دائی اسیل (اسی ) اینا... ولی مرجان و خاله و صدف و عسل بودن با مهناز و کیانا و مامانی و دائی و روژان و باران و مامانشون و خودمون سه تا ... دیگه خیلی شبیه تولد واقعی شد ... مامانی و بابائی برام یه نیمکت از ست سیسمونیمو سفارش داده بودن که بهش می گفتم بنچ و هی دوست داشتم برم روش بشینم ، خاله مرجان یه لباس مهمونی و یه لباس خواب ، خاله شهین یه پیراهن و یه بلوز و یه دوچرخه باربی ،‌روژان هم یه پیران مهمونی آورده بودن واسم ... خالمم گفت هنوز نخریده برام ولی نمی دونم چیی؟؟ دائی هم مثل تولد کیانا ، یه روز کامل در واندرلند تیراژه با شام و ایاب ذهاب ! مهمونم می کنن .... مممممممممممم دوست دارم همیشه تولدم باشه ... خیلی خوش می گذره ...

تولد تولد

بعد یه برنامه دیگه هم هست ... آتلیه ... پنج شنبه هم رفتیم آتلیه تا دیگه همه چی تکمیل شه ... راضیم از مامانم ....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)