ترلانترلان، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

ترلان ملك جاني

نوروز 1390

1390/2/20 15:03
نویسنده : مامان مريم
207 بازدید
اشتراک گذاری

ترلان - 1390

این دومین  عیدی که من دارم تجربه می کنم . البته پارسال خیلی کوچیک بودم .فقط ۲ ماهم بود . ولی امسال واسه خودم خانمی شدم ... چند روز قبل از این ایام که بهش عید می گفتن مامانم با زهرا خانم حسابی مشغول یه کارایی بودن که بهش می گفتن خونه تکونی . به نظر من که خیلی کار مسخره ای بود . چون هی اسبابها رو درمی آوردن و دوباره می ذاشتن سرجاش بعدش هم هی غر می زدن که خسته شدیم ! ولی برا من که بد نشد . این وسط حسابی کیف کردم و همه چیزو به هم ریختم . تازه با بلوزهای مامانم گردگیری می کردم ( که از خداشون باشه! ) یه روزم عمه سمانه آمد خونمون باقلوا درست کردن. تازشم من خیلی دوست داشتم . خیلی گاگای خوبی بود .

یه شب منو خوابوندن گفتن فردا که پاشی سال نو شروع شده . تازه بابام یه عالمه گل آورده بود . منم اینقده گل دوست دارم که نگوووووووو. مامانم هم یه میز چیده بود هی بهش می گفت هفت سین . یه چیز تازه اون وسط بود که من خیلی خوشم آمد . ماهی. هی می خواستم دستمو بکنم تو آب ماهیو بیارم بیرون ببینم چه مزه ای داره. یه چیز دیگم بود یه اسباب بازی گشنگ که عیدیم بود و کلی ذوق کردم . بعدشم که دیگه عید دیدنها شروع شد و تا ساعت ۱۲ روز دوازدم ادامه داشت !

سیزده بدر کلی به دختر نازم خوش گذشت. رفتیم باغ آقا بهرام تو شهریار. کلی جوجو دید و دوچرخه سواری کرد و گل دید .

کلماتی که تا حالا این فرشته کوچولو گفته اینان : ماما - بابا - ما ( ماست یا ماهی ) - جوجو - شلبا (همه لباسها ) - گل - یانا (کیانا ) - اب - عم ( عمه ) - دا ( دایی ) - ده (بده ) - ددر - گاگا ( تنقلات و میوه ) - ننی ( نی نی ) هاممممم (غذا)- بچچا (بچه ها) - یالا - پیسی (پیشی)

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)