از هر طرف
از هر طرف این گل گلکم خیلی اهل ورزشه ... می گه بریم پیاده رویت ... ننه گربونت برم ...
حدوداً یه ماهه که چتری داره همه میگن خیلیییییی بهش می آد ...
الان یه اتفاق خیلی مهم برای گلم افتاده و دخترم گوشاشو سوراخ کرده ... البته به اصرار خودش... قیافه دکترش خیلی دیدنی بود وقتی دید مشتریش یه دختر تخس دو سال و ١٠ ماهست که داوطلبانه آمده !!!
پرسید مطمئنی ؟ ترلان هم خیلی جدی تائید کرد بعدهم رنگ طلائی رو برای گوشواره انتخاب کرد و سوراخ کرد !!! به همیییییییییییییین سادگی ... نه گریه ای نه آخی نه اوخی هیچیییی... الهی مادرت قربون اون صبرت بشه آخه.. بعد که تو آینه دید اینقدر با نگاهش خودشو تحسین کرد که نگووووووووووو ... دکتر هم با تعجب بسیار نگاش می کرد گفت دختر تو خیلی عقلت بیشتر از سنته ها...
دیگه اینکه الان ظهر خوابیدنت خودش یه دنیا می ارزید .. آمدی رو زمین اتاق گفتی منم می خوام پیش تو باشم بعد یه ربع از هر زتویه ای بگی منو بغل کردی ... اینقد بوت کردم اینقدر بوسیدمت .. اینقدر حال کردم که نگوووو ... آخرش هم در حالیکه دستت پشت گردنم بود و نفست در نیم سانتی به صورتم می خورد خوابیدی ... چه لذتی از این بالاتر ... قراره پا شدی بریم خونه خاله مرجان تولد خاله شهین عزیزمون ... خوب بخوابی گل نازم ....
