یه متن گشنگ واسه دخترم
تصمیم دارم خودم برای فرزندم بگویم ریشه تمام ترس هایم را . یک روزی مینشینم و همهی اینها را برای بچه ام تعریف میکنم وقتی این کار را میکنم که بچهام هنوز فرصت زیادی داشته باشد تا اینها را هضم کند و بعد از یاد ببرد برایش میگویم که بداند روزی که با مرگی روبرو شود، احساس خشم و حقارت خواهد کرد و این که آن اندوه ممکن است هیچوقت قلبش را ترک نکند اما در همان روزگار هم پذیرفتن و فهمیدن نیستی... سادهتر از عمری ترسیدن از آن است خودم برایش میگویم که بداند ترس، اصلا فقط مال آدم بزرگهاست آنقدر که درآنها هراس گرفتن دستی هست، ترس از گم شد...
نویسنده :
مامان مريم
9:46